مشاهیر ورزش ایران
عباس اکرامی
دکتر عباس اکرامی اقدم با نام سابق عباس شیرخدا متولد 1294 در تهران است . این جوان سختکوش و خودساخته، مدرسه ابتدائی را در دبستان ترقی به پایان رساند و دوره اول متوسطه را در مدرسه سیروس و دوره دوم را در مدرسه ثروت که بعدها به دبیرستان ایرانشهر تغییر نام داد - در چهارراه مخبرالدوله سابق و در خیابان سعدی - گذراند. سپس پس از طی دوره دانشکده افسری، خدمت وظیفه خود را در گردان زرهی تهران (خیابان سپه) انجام داد.
شیرخدا با توجه به علاقه و دلبستگی شدید به تدریس در سال 1312 وارد دانشسرای عالی تهران شد. تحصیل شیرخدائی در این دانشکده سه سال طول کشید و او پس از طی این دوره به اخذ مدرک لیسانس در رشته فلسفه و علوم تربیتی نایل شد ولی دریافت لیسانس در این رشته برای او که شیفته تحصیل بود نمیتوانست اشتیاق شدید، علاقه و عطش بیش از حد او را در امر یادگیری هرچه بییشتر و آموختن رشتههای مختلف دیگر فروبنشاند و به همین مناسبت در دانشسرای عالی در رشته فیزیک و شیمی نامنویسی کرد و موفق به اخذ لیسانس در این رشته شد.
در سال 1316 شیرخدا، جوان فعال و کوشای فارغالتحصیل دانشسرای عالی نام خانوادگی خود را به "اکرامی اقدم" تغییر داد و از آن تاریخ به نام عباس اکرامی مقدم خوانده شد.
او پس از دریافت لیسانس برای مدتی در وزارت فرهنگ وقت (آموزش و پرورش فعلی) به عنوان مدیر آموزش مشغول شد ولی در همین زمان نیز تدریس فیزیک و شیمی به دوره اول متوسطه در دو دبیرستان مشهور آن زمان یعنی دبیرستان البرز و فیروزبهرام را به عهده گرفت.
بعد از جنگ دوم جهانی تشکیلاتی به نام "سازمان علمی و فرهنگی ایران و انگلیس" در تهران به وجود آمد که علاوه بر همکاری در امور علمی و فرهنگی با وزارت آموزش و پرورش، اعزام شاگردان نخبه مدارس برای تحصیل و طی دورههای آموزشی به انگلستان یکی از وظایف آن سازمان بود. عباس اکرامی به عنوان یکی از اعضای برگزیده وزارت آموزش و پرورش به همراه عدهای از محصلین نخبه دیگر مانند آقایان دکتر شیخ، مهندس رستگار، ابوالقاسم غفاری و محمد یزدانفر (که مدتی معاون وزارت فرهنگ بود) برای آموزش و مشاهده فعالیتهای ورزشی و آموزشی به انگلیس اعزام شدند. عباس اکرامی همیشه از این مسافرت به عنوان یکی از پربارترین و سودمندترین دورههای تحصیلی و آموزشی خود یاد میکرد.
مرحوم ابوالفضل صدری که یکی از مسئولین سازمان تربیت بدنی وقت بود طی نامهای عباس اکرامی را به فدراسیون فوتبال انگلیس معرفی کرد تا با طرز کار اداره باشگاههای ورزشی و به ویژه فوتبال و مربیگری و سایر امور ورزشی آشنا شود. این معرفی سبب دوستی عباس اکرامی با "سِر استنلی راوس" دبیر وقت فدراسیون فوتبال انگلیس - بعدها رئیس فیفا - شد.
دکتر عباس اکرامی در مورد آشنایی خود با سر استنلی راس می گوید:
«با معرفی "سر استنلی راوس" برای شرکت در کلاسهای داوری فوتبال به منشی کمیته داوران آقای "ویکتور ری" معرفی شدم. او در کمال مهربانی مرا پذیرفت و به کمیته آموزش معرفی کرد. محل آموزش از محل سکونتم دور بود و کلاسها از ساعت 8 شب به بعد تشکیل می شد. شب ها پس از فراغت از بازدیدهای علمی یا تحصیلی در دانشگاه لندن به این کلاسهای داوری میرفتم و با عشق و علاقه در بحثها شرکت میکردم و اشکالاتم را از مربیان میپرسدیم. گاهی مسائلی را مطرح میکردم و جواب آنها را میخواستم . راهنمایی مربیان به داوطلبان در خور ستایش بود. موقع امتحان فرارسید. با ترس به جلسه امتحان رفتم و در حدود 20 دقیقه یا کمی بیشتر به پرسشهای دو ممتحن جواب دادم. هر چه را پرسیدند میدانستم. حتی درباره بعضی از پرسشها، خود مسائل تازهای را مطرح میکردم که از نظر آنها مفید و جالب بود. در آن روزها داوران را بر حسب معلومات، سابقه و حس تشخیص به چهار دسته تقسیم میکردند و مبتدیان در صورت قبول شدن در امتحانات مقدماتی در دسته چهارم قرار میگرفتند. مرا یک دسته ارتقا دادند و در دسته سوم ثبت نام کردند که این امتیازی خوشحال کننده بود.
به موجب معرفینامه دیگری، برای مشاهده چگونگی ساختن بازیکنان حرفهای و تمرین دادن بازیکنان تراز اول به دو باشگاه آرسنال و چلسی که در صدر جدول مسابقات دسته اول بودند معرفی شدم. در باشگاه آرسنال فوروارد وسط آن تیم که در همان پست برای تیم ملی انگلیس بازی می کرد و مشهورترین بازیکن آن روز انگلیس بود، پس از تمرینهای سخت مرا در نهایت لطف و با حوصله میپذیرفت و رموز بازی را به من میآموخت و مرا هدایت و راهنمایی میکرد. وی ضمن توضیح در مورد علت این تمرین ها بر لزوم انجام آن و تمرین روی تاکتیکهای مختلف تاکید میکرد. ایشان هنوز در قید حیات است و با او مکاتبه دارم. در استادیوم چلسی نیز آقای "هریس" هافبک وسط آن تیم رموز بازی را به من نشان میداد.
کمکهای بیدریغ و خیر خواهانه "سر استنلی راوس" در حق من و سایر مربیان کشورها جنبه استثنایی داشت و از حد و حساب بیرون بود.
در روز اول ملاقات کارت کوچکی را امضا کرد و در اختیار من گذاشت. با آن کارت میتوانستم بدون خرید بلیت به هر یک از استادیومها وارد شوم و شاهد جریان مسابقه باشم. با مسئولان صحبت کنم و کمک بخواهم. در تمامی مسابقههای بینالمللی که در انگلیس برپا میشد مهمان "سر استنلی راوس" بودم و در مسافرتها او را همراهی میکردم. هنگام انجام مسابقه و حتی در استراحت کوتاه بین دو نیمه میتوانستم به رختکن بروم و بحث مربی و بازیکنان را از نزدیک مشاهده کنم. از همه مهمتر این بود که میتوانستم در جلسات تصمیمگیری فدراسیون فوتبال انگلیس به عنوان شاهد و بدون داشتن حق رای شرکت کنم و طرز اداره جلسات و تصمیمگیری را از نزدیک ببینم. هر وقت میخواستم، میتوانستم با تعیین وقت قبلی با مسئولان مختلف فدراسیون بحث و گفتگو کنم.
لازم است بگویم که فدراسیون فوتبال انگلیس برگزیده دولت نیست. سازمانی است که برای اداره فوتبال و ارتقای آن به ثبت رسیده و رئیس آن انتخابی است نه انتصابی. دبیر فدراسیون به وسیله نمایندگان باشگاهها و مسئولان ذینفع انتخاب میشود. با اطمینان کار میکند و نتیجه کارهای خود را در جلساتی که برپا میشود به اطلاع اعضا میرساند. در همین زمینه خالی از لطف نیست اگر بگویم که در جشن صد ساله فدراسیون اظهار شد که در این مدت فدراسیون دارای سه رئیس بوده که دو نفرشان دارفانی را وداع گفته و سومی "سر استنلی راوس" پس از 27 سال خدمت در فدراسیون انگلیس ارتقا یافته و به دبیری فیفا برگزیده شده بود. روشن است که ثبات مسئولان موجب اطمینان خاطر ایشان و بهبود کار است و سیاستی است که باید دنبال شود.
دوستی من با "سر استنلی راوس" روز به روز صمیمانهتر میشد. در سال 1953که تیم مجارستان با تیم انگلیس در استادیوم ویمبلی روبرو میشد برای دیدن مسابقه دعوت شدم و شاهد هنرنمایی یاران "پوشکاش" بودم. در این مسابقه تیم مجارستان فوروارد وسط خود را از راس مهاجمان به عقب کشید و تیم بزرگ انگلیس را حیران کرد و پس از سالیان متعدد تیم ملی انگلیس را در خانهاش با نتیجه 3 بر صفر شکست داد.
از 2 سال قبل برای شرکت در مراسم صد سالگی فوتبال انگلیس دعوت شده بودم. از همان موقع در صدد بودم که تحفهای تهیه و هنگام برگزاری جشن اهدا کنم. پس از مدتی تامل به این نتیجه رسیدم که بهترین تحفه این است که سه شیر که نشانه و علامت فدراسیون فوتبال انگلیس است در قطع 120 در 85 سانتیمتر بافته و اهدا شود. قالیچه مذکور به وساطت آقای "حسین ایرانی" یکی از اعضای باشگاه و به وسیله یک زندانی به نام "مشیری" تهیه و در روز برگزاری جشن صد سالگی به وسیله مرحوم "ذبیح جعفری" دبیر فدراسیون فوتبال که ریاست آن به عهده آقای "حسین مبشر" بود اهدا شد و بهترین تحفه و یاد بود شناخته شد. این تحفه در حال حاضر زینت بخش نمایشگاهی است که تحفههای ممالک جهان به فدراسیون فوتبال انگلیس در آن جمع آوری و به نمایش گذاشته شده است.
در جشن 90 سالگی "سر استلی راوس" مهمان شخصی او بودم و در مراسم با شکوهی که برای قدردانی از زحماتش برپا شده بود شرکت داشتم. در سال بعد در مراسم در گذشت او نیز حضور یافتم که یاد آور 43 سال دوستی صمیمانه من با وی بود. سوابق این دوستی 43 ساله را در پروندهای جمع آوری کردهام و گهگاه برای تجدید خاطرات بدان مراجعه می کنم. در حال حاضر عضو افتخاری تیم "میدل اسکس" و عضو رسمی مربیان فوتبال لندن هستم و گاهی با دریافت بلیط افتخاری به دیدن مسابقههای آرسنال میروم. در هنگامی که "سر استنلی راوس" به ریاست فیفا برگزیده شد، مرا برای معلمی و سخنگویی داوران خاور دور برگزید. چندین سال برای انجام این کار به کشورهای خاور دور مسافرت میکردم و زیر نظر "کویوتک" که مرحوم شده است داوران این ممالک را هدایت و راهنمایی میکردم. پس از افتتاح مدرسه پویا به علت مشغله زیاد از ادامه این کار عذر خواستم ولی ارتباط را با این سازمان حفط کردم.»
آشنائی عباس اکرامی با سِر استنلی راوس (که در آن هنگام هنوز لقب سِر دریافت نکرده بود) سبب شد که با کمک و پشتیبانی او به کلاس داوری فوتبال اعزام و معرفی شود و پس از طی آن دوره گواهینامه داوری بینالمللی دریافت کند. بعد از گذراندن این کلاسها شادروان عباس اکرامی دوره مربیگری فوتبال (Coaching) را به همراه فوتبالیستهای معروف حرفهای و برگزیده آن روز انگلستان مانند جرج اسمیت، لزبی اسمیت، تامی لاتون و غیره و زیرنظر والتر وینتر باتون (Walter Winter Botton) به پایان رساند و مدتی را نیز در باشگاههای آرسنال و چلسی به کارآموزی در مورد اداره باشگاهها پرداخت و در خاتمه با کولهباری پر ارزش، گرانبها و سودمند به وطن بازگشت و همه شاهد بودیم که طی این دورهها چه اندازه برای ورزش کشورمان مفید و سودبخش بود. شادروان عباس اکرامی هیچوقت خدمات ارزنده سِر استنلی راوس را که به عقیده او انسانی بینظیر و بیمانند بود در تمام طول زندگی فراموش نکرد و همیشه خود را مرهون الطاف این مرد بزرگ میدانست.
فعالیتهای ورزشی
شادروان دکتر عباس اکرامی در هنگام تحصیل در دبستان ترقی با الفبای فوتبال آشنا شد. میرزا حسنخان بهار، ناظم دبستان ترقی علاقه فراوانی به ورزش فوتبال داشت و در مدرسه ابتدائی از بچههای کوچک دبستانی تیم فوتبالی تشکیل داده بود که عباس کوچک اندام نیز جزو بازیکنان آن تیم بود. ادامه بازی او در این تیم با تشویق مرحوم بهار سبب شد که پس از خاتمه دبستان در دوره اول متوسطه در دبیرستان سیروس و بعد در دوره دوم متوسطه در مدرسه ثروت (دبیرستان ایرانشهر) به این فعالیت ورزشی ادامه دهد و بعدها نیز جزء بازیکنان خوب تیم دانشسرای عالی و تیم فوتبال باشگاهی جم و سپس تیم کلُنی تهران شود. این جوان ریزنقش که اغلب نیز در گوش راست، هافبک و گاهی اوقات گوش چپ بازی میکرد حتی هنگامی که به گلاب دره، دزاشیب و دربند برای تدریس به دانش آموزان تجدیدی میرفت در آنجاها نیز در تشکیل تیم محلی فوتبال شرکت داشت و سرپرستی و تمرینهای این تیمها بر عهده او بود.
مکتب شاهین
روانشاد دکتر اکرامی پیش از آنکه یک مربی فوتبال یا بنیانگذار نوین این ورزش در ایران باشد، معلم بود؛ او با شاگردانش با صمیمیت برخورد میکرد، شخصیت آنان را همیشه مدنظر داشت، طرز صحبت او بسیار مودبانه، مهربانانه و پدرانه بود. او عقیده داشت که رابطه پدر و فرزندی تنها به علت همخونی نیست. به همین دلیل به مربیان ورزشی که در تیمهای مختلف شاهین و غیره فعالیت میکردند همیشه توصیه میکرد که مانند اولیای شاگردان با آنها رفتار کنند.
او به شاگردان خود چه در کلاسها و چه در زمینهای فوتبال و ورزش روح انضباط، جوانمردی و انصاف تعلیم میداد و این دروس عالی را پیوسته و دائم در گوش جان جوانان و حتی مربیان زمزمه میکرد.
اکرامی مردی ریز نقش، خوشخو، بلند نظر و در فهم و درک مطالب بسیار سریع و در شناخت روحیه افراد و جوانان بینظیر بود. او هرگز لب به مشروب و سیگار نزد و در همه عمر دوستان ورزشی و به ویژه شاهینی خود را از این نوع آلودگیها بر حذر میداشت. محیط اطراف او و مجامعی که در آن شرکت میکرد همیشه مشحون از روح حرکت، فعالیت و عمل بود، جوانان را به کسب معلومات بیشتر و مهارتهای بالاتر و اخلاق پسندیده بر میانگیخت و خود نمونه بارز و ارزندهای از این شیوه بود.
او عقیده داشت که ورزش وسیله تأمین سلامت بدن است و با سلامت بدن و نیرومندی آن بستر سالمی برای عقل سلیم و محلی برای تجلی عواطف و احساسات لطیف فراهم میشود. او عقیده داشت، آنان که ورزش و تحصیل دروس را دو عامل جدا از هم و یکی را مزاحم و مانع پیشرفت و سبب عقب ماندگی آن دیگری میدانند، باید در اعتقاد و اندیشه خویش تجدیدنظر کنند. به نظر او درس و ورزش دو عامل به طورکامل پیوسته بوده و با هم سازنده شخصیت انسانها هستند.
روش و مکتبی را که شادروان دکتر اکرامی طی پنج دهه فعالیت و کوشش درباره اهمیت درس و کتاب و مهمتر از همه اخلاق بنا نهاد بر سه اصل استوار بود که انضباط و اخلاق، اصل اول دانش، اصل دوم و ورزش، سومین اصل بود.
اعضای هیات امنای باشگاه شاهین، مکتب شاهین را اینگونه تعریف کرده و مورد تصویب قرار دادهاند:
«ما باور داریم انسان محور توسعه است و با رشد و تعالی وی جامعه نیز متعالی خواهد شد. علم و تجربه می گوید جامعه ای متعالی تر است که افرادش خوشبختتر، سعادتمندتر و سالمتر باشند. هرچه میزان احترام به قوانین و باورهای فرهنگی و اجتماعی، سطح دانش و معلومات و میزان سلامت جسم و روح در جامعهای بیشتر باشد آن جامعه متعالیتر است. بر همین اساس مکتب شاهین معتقد است اگر افراد یک جامعه دارای جسمی قویتر و روحی متعالیتر باشند آن جامعه دارای شرایط مناسبتری برای رشد است لذا کلیه فعالیتهای ورزشی در این مکتب را با هدف تربیت افرادی متواضع و فروتن، با گذشت و ایثارگر، جمعگرا و فداکار، سرلوحه کار خویش قرار داده و معتقد است با انجام این گونه فعالیتهای هدفمند، جسم و روح تقویت شده و موجب افزایش اعتماد به نفس و ظهور و بروز استعدادهای افراد گردیده که خود در افزایش حس مسئولیت پذیری موثر بوده و شرایط را برای موفقیت در سایر امور خطیر زندگی از جمله کسب معلومات و تحصیلات فراهم کرده و نهایتا موجب افزایش درک لزوم احترام به قوانین و باورهای فرهنگی و اجتماعی، حفظ حرمت و حقوق دیگران و جلوگیری از رفتارهای هنجارشکن میگردد. بنابراین در مکتب شاهین جایی برای تربیت نیروی انسانی از منظر قدرت بدنی و کسب مهارتهای ورزشی کلاسیک و حرفهای بدون توجه به حفظ ارزشهای اخلاقی وجود ندارد. در این راه استفاده از فرهنگ پهلوانی و جوانمردی شامل تقوا، ایمان، ادب، آزادگی، تعهد، صداقت، شهامت، عفت، ایثار، شجاعت، طهارت، صبر و حیا در تعالیم مکتب شاهین نقشی درخور بازی می کند.»
تالیفات
شادروان دکتر عباس اکرامی در فنون و شیوههای داوری و مربیگری در فوتبال چهار کتاب به نامهای زیر به چاپ رسانده است:
1- راهنمای بازیکنان و مربیان
2- داوری فوتبال (پاسخها و پرسشها)
3- فوتبال چیست
4- فوتبال، فنون و تدابیر
در مورد کتابهای علمی، پنج کتاب به شرح زیر به پایان رسیده و آماده چاپ هستند که متأسفانه به دلایلی هنوز به چاپ نرسیده است:
1- چگونگی علاقمند ساختن شاگردان به تحصیل
2- برانگیختن دانش آموزان به فعالیتهای آموزشی
3- توجه به تفاوتهای فردی دانش آموزان (فردی کردن شیوه تدریس)
4- پرورش روح انضباط در جوانان
5- رشد و نمو و نتایج ضمنی آن به روی مربیان و خانوادهها
مطالب بسیار دیگری که به صورت نوشته و فتوکپی توسط شادروان دکتر عباس اکرامی گردآوری شده و بیشترین آنها در موضوعهای آموزشی نظیر هدفهای تعلیم و تربیت در ایران، هدفهای تربیت بدنی، چگونگی مطالعه و کسب عادات مفید، ارزشیابی محصلین در کودکستان، دبستان و دبیرستان، چگونگی تکوین و پرورش شخصیت، خصوصیات معلمین شایسته و دهها موضوع دیگر که متأسفانه فرصت تدوین، تألیف و چاپ آنها به دست نیامده است.
چگونگی تاسیس و انتخاب نام باشگاه
دکتر اکرامی خود در این زمینه میگوید:
«در فروردین سال 1321 برای انجام دو سه بازی با تیم های آبادان در همراهی تیم منتخب تهران به سرپرستی مرحوم "ایزدپناه" عازم این شهر شدیم. من معمولا در گوش راست یا هافبک راست بازی میکردم اما چون گوش چپ تیم به علت گرفتاری از مسافرت خودداری کرده بود ناگزیر به بازی در این پست شده بودم. تیم اعزامی در محل مدرسه فنی آبادان که در زبان انگلیسی بنام Hostel خوانده میشد اقامت گزید. بازیهای ما جالب، جدی ولی دوستانه بود. در شب خداحافظی آقای "هاکر" رئیس انگلیسی آموزش نطق جالبی ایراد کرد و با تاکید فراوان اظهار داشت:
ورزش وقتی رونق میگیرد که ورزشکاران مسن یا از کار افتاده به تعلیم جوانان سرگرم شوند و آنچه را خود تجربه کردهاند به ایشان بیاموزند. این سخنان در من موثر افتاد. باری پس از شنیدن نطق آقای "هاکر" به پهلوی آقای "ایزدپناه" کوفتم و با قاطعیت اظهار داشتم به محض بازگشت به تهران تیمی تشکیل خواهم داد و در خدمت جوانان خواهم بود.
عباس اکرامی در واپسین سال های زندگی در کنار هم نسلان شاهینی خود
***
دکتر اکرامی اسامی بازیکنان اولیه تیم شاهین، آقایان مهندس رضی، مهندس خاتمی، پروفسور نعلبندیان، دکتر سهراب غفاری، دکتر پاشا خلیق، دکتر عباسقلی بختیار و مهندس عبداله خواجه نوری و چندتای دیگر را با لذت و شوقی زایدالوصف همیشه به یاد میآورد.
دکتر اکرامی تعریف میکرد که «با امکانات تقریباً صفر تیم شاهین و باشگاه شکل گرفت، بچهها پول میدادند و ما توپ و پیراهن میخریدیم. من خودم هم چیزی تا حدی که مقدورم بود کمک میکردم. همه با ذوق از مصاحبت یکدیگر برخوردار میشدند، همه با هم خوب بودیم، همه با هم تمرین میکردیم، ولی تمرینها حسابی و به قولی کتابی بود. حتی تیمهای دیگر میآمدند کنار زمین که ببینند ما چه میکنیم. در اوایل کار معلمین ورزش و کارگزاران تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال وقتی میدیدند که با بچههای کوچک تمرین و کار میکنیم مسخرگی و استهزا میکردند ولی فقط پنج سال طول کشید که فوتبال از همین نفرات و جوانان و محصلین مدرسه به ثمر رسید و در یک مسابقه پرهیجان با تیم دارایی اول یک گل خوردیم و بعد بازی را بردیم و در تهران اول شدیم و کاپ گرفتیم.»
شاهین، چطور "شاهین" شد؟
به هنگام انتخاب نام باشگاه، مرحوم دکتر اکرامی با توجه به عشق بی حدی که به ادبیات و عرفان ایران داشت تصمیم گرفت تا انتخاب نام باشگاه بر اساس تفالی از کتاب حافظ باشد. در خرداد سال 1321 پس از تفال، بیت زیر در یکی از غزلیات حافظ به چشم خورد:
«مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست ای کبوتر نگران باش که "شاهین" آمد»
تاریخچه افتخارات و بازیهای رسمی باشگاه و نتایج
افتخارات در نیمه دوم دهه 1320
• نایب قهرمانی تهران در سال 1326
• قهرمانی جام حذفی در سال 1327
• قهرمانی جام حذفی در سال 1328
• نایب قهرمانی تهران در سال 1328
• قهرمانی جام حذفی در سال 1329
اعضای ثابت تیم فوتبال باشگاه شاهین در پایان دهه 1320 به این شرح است: محسن آزاد، حاجیان، آقا حسینی، نادر افشار، حسین فکری، فاخری، غفاری، برومند، انصاری، شکیبی، روحانی، عراقی، لشگری، صادقی، مدنی و محبیان.
تیم شاهین در همین سال در دیداری دوستانه در تهران تیم "نادیالمینا" عراق را 2 بر یک مغلوب کرد.
افتخارات در دهه 1330
• قهرمانی تهران در سال 1330
• نایب قهرمانی جام حذفی در سال 1332
• نایب قهرمانی تهران در سال 1335
• نایب قهرمانی جام حذفی در سال 1336
• قهرمانی تهران در سال 1337
• نایب قهرمانی جام حذفی در سال 1338
آخرین ترکیب تیم شاهین در اواخر دهه 1330 چنین بود: بابایی، دبیرسیاقی، برومند، دهداری، بهزادی، وزیری، جلالی پور، شیرزادگان، حجری، صفریان، نامدار، الموتی، طاووسی، تاری وردی آذرسا، عبدالحسین تقوی، حسین یزدانیان، حسین عرفان، جمشید جلال پور، محمد ترابی، قباد نقش تبریزیری و کیوان فولادی.
دهه 40 مصادف بود با آخرین افتخارات
• نایب قهرمانی تهران در سال 1341
• نایب قهرمانی تهران در سال 42-1341
• قهرمانی جام حذفی در سال 1342
• قهرمانی تهران در سال 1344
• قهرمان مسابقات پنج جانبه با نام پرسپولیس و قهرمانی تهران با نام پیکان در نیمه دوم دهه 1340
1346
سال 1346 برای فوتبال ایران آبستن حوادثی تلخبار بود که وقوع آن هیچگاه از خاطر علاقهمندان به فوتبال محو نخواهد شد. تیم شاهین این سال را بسیار پر نشاط آغاز کرد و تیم میدل ایکس را با گلهای بهزادی و شیرزادگان 2 بر صفر مغلوب کرد. دهداری فوتبال را تقریبا کنار گذارده و از حوادث به دور بود. مسابقات فوتبال قهرمانی باشگاههای تهران ده هفته خود را سپری کرده بود . تیم شاهین با یک مسابقه بیشتر و یک امتیاز اختلاف نسبت به تیم دارائی در صدر جدول قرار داشت. دیدار این هفته شاهین با تیم تهرانجوان بود. ضمن آن که شاهین یک یار خود (آشتیانی) را به علت اخراج از دست داده بود در شروع نیمه دوم تهرانجوان به یک گل دست یافت. در همین زمان رئیس باشگاه شاهین (خواجه نوری) در جایگاه، اعتراضیهای را به رئیس فدراسیون ارائه میدهد که بر مبنای آن، حضور گوش چپ تیم تهرانجوان را در این مسابقه به علت اخراج در دیدار قبل غیرقانونی میدانست . در همین حال تیم شاهین در داخل میدان با سه گل گنجاپور نتیجه را 3 بر یک به سود خود تغییر داد اما حوادث ایجاد شده و رقابت ناسالم سایر باشگاهها با یکدیگر و حسادت بسیار به شاهین با سوابق ذکر شده همگی دست به دست هم دادند تا سازمان تربیت بدنی در اطلاعیهای اعلام کند: "با توجه به جو ناسالمی که بر محیط ورزش حاکم است از تاریخ سهشنبه بیستم تیر 1346 پروانه باشگاه شاهین برای همیشه لغو میگردد."
حیات مجدد باشگاه
دکتر اکرامی در مورد حیات مجدد باشگاه می نویسد:
«پس از انحلال شاهین مرحوم "دهداری" با استفاده از زبدهترین بازیکنان تیم باشگاه هما را به وجود آورد. سایر بازیکنان باشگاه توانستند تیمهای دیگر را تغذیه کنند. بر همین اساس آقای دکتر "امیرمسعود برومند" با استفاده از اعضای تیم اول باشگاه موفق به حضور در مسابقات سراسری تحت عنوان پرسپولیس گردیده و موفق شدند تا تیم نیرومندی را پایه گذاری کنند.
حامیان باشگاه با هدایت آگاهانه و صمیمانه آقایان مهندس "محمود عضنفر پور"، "خسرو غفاری " و سایر یاران، باشگاه شهباز را پایه گذاری کرد و این امر باعث شد تا از حذف نام باشگاه شاهین که جان تازهای به فوتبال ایران بخشیده بود و مورد حسد رقیبان و توطئه فدراسیون فوتبال قرار گرفته بود جلوگیری نماید (پروانه باشگاه شهباز با نام دکتر اکرامی مورد موافقت قرار نگرفت و بنا بر این به نام امیر مسعود برومند ثبت شد) . در این جا، جا دارد از زحمات بی دریغ آقایان "شاپور سرحدی"، "مسعود رضوی"، "نصراله عبدالهی" و دوستانی که در نگاهداری و بهبود وضع باشگاه و جلب نظر دوستداران کوشیده اند قدردانی شود.
انتخاب نخستین هیات امنا برای راهبرد آینده باشگاه
در تاریخ 24 / 6 / 1367 و در راستای برآورد کردن یکی دیگر از آرزوهای روانشاد دکتر عباس اکرامی و جاودانه سازی شاهین ایشان کلیه اختیارات قانونی خود را به یک هیات امنای هفده نفری متشکل از بازیکنان اسبق شاهین واگذار کردند. اعضای اولیه این هیئت امنا عبارت بودند از:
مهدی نصیر اوغلی، حاج حسن فاخری، خسرو غفاری، داریوش شهردار، شاپور سرحدی، غلامحسین علامیر، عباس افشین، حسن مدنی، محمود شکیبی، امیر مسعود برومند، امیر عراقی، امیر آقا حسینی، فیروز پزشکی، جواد بهشتی، امیر هوشنگ نیکخواه بهرامی، حسین رضی، قباد نقش تبریزی، این افراد مادام العمر به عضویت هیات امنا تعیین شدهاند چنان که یکی از اعضای هیئت امنا فوت نماید، یا محجور گردد یا از حقوق اجتماعی محروم گردد بنا بر پیشنهاد سه نفر از اعضای هیئت امنا یکی دیگر از اعضای قدیمی باشگاه با تصویب دو سوم از اعضای هیات امنا به عضویت هیات امنا انتخاب خواهند شد.
شادروان دکتر عباس اکرامی پدر شاهین و پدر فوتبال ایران پس از نود و یک سال زندگی پربار در تاریخ پانزدهم بهمن 1380 در یکی از بیمارستانهای لندن دار فانی را وداع گفت و به ابدیت پیوست. پیکر وی به ایران انتقال داده شد و در روز جمعه بیست و ششم بهمن ماه سال 1380 با حضور هزاران تن از پیشکسوتان، مربیان، مدیران باشگاهها، مسئولان تربیت بدنی، مردم ورزش دوست و شاگردان و دست پروردگان وی و خانواده او با اجرای مراسم باشکوه و ویژهای که در استادیوم امجدیه (شیرودی) تهران برگزار شد تشییع گردید و در قطعه هشت بهشت زهرا به خاک ابدی سپرده شد و بدین ترتیب کتاب زندگی پر از شور و احساس یکی از نوابغ و گنجینههای فوتبال و آموزش کشورمان بسته شد. یادش گرامی باد .
برگرفته از خبرگزاری ایسنا / گزارش آقای محمد علی ایزدی در سال 1392
Christian Forbus
Est magna idque te ius no fugit democritum has te invenire
view articleEt cum magna singulis explicari, cibo signiferumque eam ne. At altera semper efficiantur mel
view articleFernando Ooten
Et cum magna singulis explicari ne
view articleNelson Mclachlan
Et tempor laboramus nam, feugiat laboramus consetetur ut vim, eam.
view article