در امتداد ورزش

خسرو والي زاده

🕔1399/03/04 0 Comments


خسرو والي زاده، متولد شهريور ماه 1337 در تهران، داراي ليسانس خبرنگاري با گرايش ورزشي. متأهل و داراي دو فرزند (يک دختر 31 ساله و يک پسر 26 ساله)است. وي فعاليت حرفه اي خود در عرصۀ خبرنگاري را از ارديبهشت سال 1358 در خبرگزاري جمهوري اسلامي (پارس سابق) آغاز کرد. پدر ايشان (استاد پرويز والي زاده) که استاد خبر و سردبير همين خبرگزاري بودند، در بهمن ماه سال 1348 در راه انجام وظيفه در جاده هراز گرفتار بهمن شدند و به ديار باقي شتافتند؛ و خسرو والي زاده در سال 58 به واسطۀ عمۀ خود (خانم پروين والي زاده) که ايشان نيز در خبرگزاري، در بخش اقتصادي شاغل بودند وارد اين سازمان شد.


•بهتر است بقيۀ ماجرا را از زبان خود ايشان بشنويد:
يادي هم از جناب اقاي ميرالماسي، که اولين استاد من در کار خبرنويسي و خبرنگاري ورزشي بودند، و انشاالله خداوند عمر باعزت به ايشان عطا فرمايد، کنم. در واقع من ورود و پيشرفتم را در اين حرفه پس از خداوند، مديون اين سه نفر و پس از آن تلاش و پشتکار خودم هستم. ضمن اينکه مادر فداکار و همسر عزيزم در اين عرصه حق بزرگي به گردن من دارند.
من ابتدا، کار در ايرنا را با اپراتوري تلکس، سپس خبرنويسي و خبرنگاري ورزشي آغاز کرده و سپس به دبيري و سردبيري گروه ورزشي ايرنا رسيدم. از سال 1378 تا 1381 رئيس دفتر ايرنا در جمهوري خلق چين بودم و پس از آن تا اسفند سال 1388 که با 30 سال و 8 ماه خدمت بازنشسته شدم بازهم در گروه ورزشي بعنوان سردبير و دو سال آخر را بعنوان سردبير شيفت شب فعاليت نمودم.
کار کارشناسي ورزش و گزارشگري در راديو را از سال 1371 آغاز کردم که تاکنون نيز ادامه دارد ضمن اينکه در طول اين سالها با روزنامه هاي همشهري، ايران، ايران ورزشي، هفته نامه هاي هدف و آينه، سروش، شبکه 5 تلويزيون، و چند رسانه ديگر نيز همکاري داشته و در دو مقطع مدير رسانه اي تيم ملي فوتبال ايران بودم.
ابتدا در جام جهاني 1998 فرانسه که در آن زمان مشاور مطبوعاتي و مدير روابط عمومي فدراسيون فوتبال نيز بودم (در زمان رياست مهندس صفايي فراهاني) و سپس از سال 1389 تا 1391 در زمان مربيگري افشين قطبي و کي روش.
ضمنا سه سال نيز عضو هيات رييسه انجمن ورزشي نويسان بوده و اکنون عضو کميته دووميداني انجمن جهاني (ايپز) هستم و در دانشکده خبر نيز به کار تدريس دانشجويان رشته خبرنگاري ورزشي مشغولم.

 
•آيا علاقه مندي به حرفه خبرنگاري تنها انگيزه شما براي انتخاب اين شغل بود يا اهداف ديگري نيز داشتيد؟
عشق و علاقه وافر به اين حرفه و البته ورزش، انگيزه اصلي من براي انتخاب آن بود.


•شما در حال حاضر ازپيشکسوتان عرصه روزنامه نگاري ورزشي نيز محسوب مي شويد . لطفاً بفرماييد به نظر خودتان رمز اين موفقيت چيست؟
اگر موفقيتي بوده ابتدا لطف خدا و سپس تلاش و ممارست خودم براي پيشرفت در اين حرفه بوده است. من همواره حتي هم اکنون از نصايح و توصيه هاي پيشکسوتان خود و اساتيد فن در اين زمينه استفاده کرده و خواهم کرد. از آنها بسيار آموخته ام و اميدوارم جواناني که وارد اين حرفه شده يا قصد ورود به آن را دارند نيز چنين باشند.
ادامه تحصيلات مرتبط در حين کار، مطالعه، فراگيري حداقل يک زبان خارجي، پيگيري مداوم رويدادهاي ورزشي ايران و جهان، سلامت فکر و سلامت کار، وابسته نبودن به خط و باند و جناح و گروهي در ورزش و... از جمله عوامل موفقيت من بوده است.


•به نظر شما ماهيت حرفه خبرنگاري ، ويژگي ها و اهميت آن براي مردم و مسئولان به اندازه کافي شناخته شده هست؟
به نظر من در طول اين سالها وضعيت بهتر شده اما هنوز آن اهميتي که بايد و شايد ازسوي مسئولان به اين حرفه داده نمي شود. در ورزش، گاهي خود ما خبرنگاران باعث مي شويم که مسئولان ديد مثبتي نسبت به خبرنگاران نداشته باشند و گاهي نيز خود آنها شناختي نسبت به حرفه خبرنگاري و اطلاع رساني ندارند. 
  
•به عنوان يک روزنامه نگار پيشکسوت براي جواناني که به تازگي قصد ورود به اين حرفه را دارند ، چه توصيه اي داريد ؟
توصيه من به جوانان عزيزي که قصد ورود به اين حرفه را دارند ابتدا اين است که چنانچه بدنبال يک شغل پردرآمد و نان و آبدار هستند، دور اين حرفه را خط بکشند. اين حرفه در درجه اول عشق مي خواهد و سپس عشق و بعد از آن، تحصيلات، دانستن حداقل يک زبان خارجي، کسب تجربه در کنار اساتيد فن و پله پله مراحل پيشرفت را طي کردن، سلامت فکر و داشتن سلامت در کار، دارا بودن شخصيت حرفه اي درطول کار و مطالعه از عوامل اصلي موفقيت و پيشرفت است.


•آيا از سالهاي فعاليتتان خاطرات تلخ و شيريني هم در ذهن داريد؟
خاطرات بسياري دارم که ذکر همه آنها در اين گفت وگو نمي گنجد اما از شيرين ترين خاطرات که خودم هم در صحنه حضور داشتم، مي توانم به قهرماني تيم ملي فوتبال در بازيهاي آسيايي 1990 پکن، قهرماني شادروان عليرضا سليماني در مسابقات کشتي جهاني سال 1989 در مارتيني سوئيس، قهرماني رسول خادم در بازيهاي المپيک 1996 آتلانتا آمريکا، پيروزي تيم ملي فوتبال ايران برابر آمريکا در جام جهاني 1998 فرانسه، قهرماني هادي ساعي در بازيهاي المپيک 2008 پکن، تساوي منجر به پيروزي تيم ملي فوتبال برابر استراليا در آن ديدار تاريخي در ملبورن و راهيابي به جام جهاني 1998، صعود تيم ملي به جام جهاني 2014 برزيل و بسياري موارد ديگر اشاره کنم.
از خاطرات تلخ نيز که زياد علاقه اي به يادآوري آنها ندارم، نتايج ضعيف کاروان ورزشي ايران در المپيک پکن، شکست تيم ملي فوتبال ايران برابر کره جنوبي در بازيهاي آسيايي 1986 کره جنوبي و مواردي از اين دست بوده است.


•اميدوارم که تعداد خاطرات شيرين شما روز به روز افزايش يابد؛ برعکس خاطرات تلختان. جناب والي زاده، آيا تا کنون مشکل خاصي پيش آمده که از اين کار خسته و دلسرد شويد و يا قصد کناره گيري از اين کار را داشته باشيد؟
مشکلات که درطول اين سالها زياد بوده اما بايد مرد ميدان بود و با مشکلات جنگيد و آنها را از سرراه برداشت. من نيز چنين کرده ام و خسته و دلسرد نشده ام و قصد کناره گيري هم نداشته ام.


•انشاالله که هميشه با همين انگيزه به کارتان ادامه خواهيد داد. به نظر شما خبرنگاري در گذشته و در زمان حال چه تفاوت هايي دارند؟
در زماني که من کار خبرنگاري را شروع کردم، کار بسيار دشوارتر از زمان حاضر بود. در زمان ما تلفن همراه و اينترنت وجود نداشت و ما براي رساندن يک خبر و قرار گرفتن آن روي خروجي خبرگزاري يا چاپ در روزنامه به ويژه در سفرهاي خارجي با مشکلات فراواني روبرو بوديم اما اکنون پيشرفت تکنولوژي کار را براي خبرنگاران بسيار آسان تر کرده است.
اما از لحاظ دانش فني و سلامت کار، به نظر من نسل ما و پيش از ما با اينکه اکثرا تحصيلات عالي و امکانات امروزه را نداشتند، اما شرايط بهتري داشتند. بطور مثال مي توانم از اساتيدي مانند استاد بهمنش، اردشير لارودي، پرويز زاهدي، منوچهر زندي، داود ميرالماسي، مسعود اسکويي، باقر و حاج اسماعيل زرافشان، محمد اينانلو، علي کاوه و بسياري ديگر نام ببرم که در زمان حاضر مانند آنها نداريم يا بهتر است بگويم بسيار کم داريم. 


•به عنوان پيشکسوت در اين عرصه چه درخواستي از مسئولين داريد؟

توجه بيشتر به خبرنگاران و روزنامه نگاران از لحاظ بيمه و دستمزد، برگزاري بيش از پيش کلاسها، کارگاهها و دوره هاي آموزشي، استفاده از اساتيد کار روزنامه نگاري ورزشي براي تدريس در دانشکده ها به جوانان علاقه مند به اين حرفه، نظارت بيشتر بر رسانه هاي ورزشي ازنظر کيفي و قراردادن فيلتري بمنظور ورود افراد تحصيلکرده و باشخصيت حرفه اي به اين حرفه.


•حرف آخر؟
تشکر از وقتي که در اختيار من گذاشتيد. براي همه مردان و زنان، دختران و پسران جواني که در اين عرصه فعاليت مي کنند آرزوي سلامت و موفقيت دارم و اميدوارم روزي آنها را در لباس يک خبرنگار بين المللي ببينم. چيزي که ما به آن نياز داريم و بايد روزنامه نگاران ما به آن سمت حرکت کنند.
به اميد آينده اي روشن. 


با سپاس از شما استاد بزرگوار بابت آرزوي قشنگتان. من هم از شما کمال تشکر را دارم که وقتتان را در اختيارم قرار داديد.

منبع : برگرفته از سايت انجمن نويسندگان و خبرنگاران ورزشي

با دوستان خود این مطلب را به اشتراک بگذارید

نظرات ارسالی

نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

 Color SchemeMost of the Elements in Website Secondary MenuSecondary Menu Background Color Links ColorColor of Hyperlinks